تحولات منطقه

حالا چراغ بسیاری از این کارگاه‌ها خاموش شده است. در خیابان آیت‌الله بهجت مشهد اما هنوز چراغ یکی از این کارگاه‌ها روشن است؛ جایی که «حاج امیر عرب»، همچنان کار پدر و پدربزرگش را دارد ادامه می‌دهد.

قصه علم‌های امیر عرب / کارگاهی در خیابان آیت‌الله بهجت مشهد، چراغ یک پیشه آیینی، را روشن نگه داشته است
عکس‌ها: احمد فیاض/ روزنامه قدس
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

«علم» یا «علامت»، اسمش هر چه باشد فرقی نمی‌کند، قرار است چیزی را اعلام کند یا نشان بدهد. برای همین هم علم‌ها پیشاپیش دسته‌های عزاداری حرکت می‌کنند تا نشان بدهند که این آدم‌ها، سیاه‌پوش کدام عزا هستند. علم‌ها و علامت‌ها، هر پیشینه‌ای داشته باشند، حالا دیگر یکی از ارکان مناسک عزاداری هستند؛ آن‌قدر که انگار بی‌علم‌ها و علم‌کشی‌ها، دسته‌های عزاداری، چیزی کم دارند.

می‌گویند ایده استفاده از علامت در هیئت‌های مذهبی از روزگار باستان آمده به دوره شاه اسماعیل صفوی رسیده و نخستین علامت‌ها هم در اردبیل ساخته شده است. علامت‌های آن دوران تک‌تیغ بوده که دراصطلاح به آن‌ها «طوق» می‌گویند. این شغل بعدها در اصفهان رواج پیدا کرده و از آنجا به سرتاسر ایران گسترش یافته است. روزگاری در هر راسته بازاری، حتماً کارگاه‌های علامت‌سازی هم بوده که فلزکارهای خبره در آن‌ها مشغول شکل دادن تیغه‌های فولادی بوده‌اند؛ حالا چراغ بسیاری از این کارگاه‌ها خاموش شده است. در خیابان آیت‌الله بهجت مشهد اما هنوز چراغ یکی از این کارگاه‌ها روشن است؛ جایی که «حاج امیر عرب»، همچنان کار پدر و پدربزرگش را دارد ادامه می‌دهد.

کارگاه حاج امیر عرب 100 سال قدمت دارد

حاج امیر عرب می‌گوید کارگاهش، قدمتی 100ساله دارد؛ خودش اما 30 سال پیش است که آن‌جا برای عزاداران حضرت سیدالشهدا(ع) نوکری می‌کند. کار را از استاد پدرش، مرحوم رجایی یاد گرفته است. می‌گوید: «در جوانی تنها کسی بودم که این حرفه را یاد داشتم. تک تک نقوش و نوشته‌های روی شاخه‌های علم را با دست روی فولاد کنده‌کاری می‌کردم. خطاطی روی تیغه‌های علامت هم هنر است؛ کار ساده‌ای نیست. بماند که خیلی از تیغه‌ها را شبکه‌کاری هم می‌کردیم. در شبکه‌کاری، خطاط با دست روی فولاد می‌نویسد و بعد به دست قلم‌کار سپرده می‌شود تا قسمت‌هایی که باید از هم جدا شوند، سپس آن قسمت به دست شبکه‌کار سپرده می‌شود تا سوراخ‌هایی را با مته در آن ایجاد کند و با اره‌مویی خطوط و اشکال را اره می‌کنند. انجام این کار ممکن است یک‌سال هم زمان ببرد تا قسمتی از یک عَلم یا طوق شکل بگیرد...»

کارگاهی در خیابان آیت‌الله بهجت مشهد، چراغ یک پیشه آیینی، را روشن نگه داشته است/ قصه علم‌های امیر عرب

حاج امیر عرب آن‌قدر در کارش خبره بوده که استادِ پدرش، قبل از مرگ وصیت می کند وی چراغ این میراث گرانبها را در مغازه روشن نگه دارد. همین وصیت عاملی می‌شود تا او برای حرفه‌اندوزی و کسب تجربیات بیشتر راهی تهران بشود و نزد استادان بزرگ، دوره‌های بیشتری را فراگیرد.

استادکارهای قدیم، تیغه‌های علامت را با دست می‌بریدند

حاج امیر، توی کارگاه شلوغش می‌چرخد و کارهایش را انجام می‌دهد. گاهی هم سر می‌گرداند و گپی می‌زند. می‌گوید: «استادکارهای قدیم، تیغه‌های علامت را با دست می‌بریدند و آن‌قدر فلز را در آتش تفت می‌دادند و چکش روی آن می‌زدند تا پهن شود و سر و شکل بگیرد اما حالا با کمک دستگاه‌ها، ورق‌های فولادی را پرس می‌کنند و تیغه می‌سازند.

قبلاً همین‌ حیوان‌های برنجی روی علامت را با چکش‌کاری می‌ساختند اما حالا با قالب ساخته می‌شوند و کمتر کسی دنبال حیوان‌های برنجی چکش‌کاری شده است. خب البته آن‌ها قیمتشان هم بالاست. کار دست است دیگر. کار دست، چیز دیگری است. حالا حیوانات دست‌ساز، آنتیک است»

پیشرفت فناوری علامت‌سازی‌ را آسان‌تر کرده اما از آن‌طرف به این حرفه آسیب هم زده است؛ چون حس و حال قدیم در این علم‌های نوظهور آن‌قدرها پیدا نیست. دستگاه های مدرن حالا جای هنرمندان چکش‌طلا را گرفته؛ هنرمندانی گمنام که هنر دستشان، هنوز مایه مباهات است. روزگاری آن‌قدر علامت را در کوره تفت داده و چکش می زدند تا تیغه منقش و ذی‌قیمت شود. هنر دست البته قیمتش بالاتر است و ارزش افزوده آن نیز بیشتر، اما در این روزگار گرانی، به ناچار چندان استقبالی از آن نمی‌شود.  حاج امیر می‌گوید: «علامت‌هایی که به سبک قدیم ساخته می‌شود و کار دست است، گران‌تر است. برخی علامت‌های طلاکوب میلیون‌ها تومان قیمت دارد»

اما استادکارهای علم‌ساز چطور طلا را روی‌تیغه‌های فولادی علم کار می‌کنند؟ «طلا را روی کارهای دست‌ساز می‌کوبند. شمش طلا را مثقالی می‌خرند و آن را نخ می‌کنند. طلاکوبی مراحل مختلفی دارد، اول باید روی تیغه را خش بزنند، یعنی روی اشکال را خش می‌اندازند تا زمانی که طلا روی آن کوبیده شد، بلند نشود. خود طلاکوب کردن هم یک هنر و کار پرهزینه‌ای است. نقره‌کوبی هم داریم که البته بعد از مدتی سیاه می‌شود، اما طلا همیشه زردی، زیبایی و درخشش خودش را دارد»

کارگاهی در خیابان آیت‌الله بهجت مشهد، چراغ یک پیشه آیینی، را روشن نگه داشته است/ قصه علم‌های امیر عرب

«شاه‌تیغ» نماد حضرت رسول‌الله(ص) است؛ یا نماد حضرت سیدالشهدا(ع)

حالا که توی کارگاه حاج امیر عرب نشسته‌ام، حسرت می‌خورم که چرا همه این سال‌ها وقتی علم‌ها را می‌دیده‌ام، به انواع هنرها و ذوق و شوق‌هایی که در ساخت آن‌ها به کار رفته بوده، دقت نداشته‌ام.حاج امیر می‌گوید: «عَلم‌ها هر کدام یک تیغ وسط دارند که بلندترین تیغ است و «شاه‌تیغ» نام دارد و نمادی از وجود مقدس حضرت رسول‌الله(ص) است؛ یا نمادی است از حضرت سیدالشهدا(ع)؛ وقتی سر مبارک حضرت را بر نیزه کرده بودند. تیغه‌های دو طرف هم که به شکل قرینه کار می‌شود، تیغه‌های «وزیر» است. تعداد تیغه‌های علم طبیعتاً فرد است تا تعادل علم، برقرار باشد و کسی که می‌خواهد آن را بکشد، دچار مشکل نشود.

علم‌ها معمولاً سه تیغه یا پنج‌تیغه هستند؛ البته علم‌های بزرگ‌تر و سنگین‌تر هم هست. علم‌های 15 تیغه و 21 تیغه هم داریم. علم «علم شاه‌حسین» هم هست که توی موزه حرم مطهر است و 33 تیغه است. علم‌های مشهد، قدیم بیشتر سه تیغه بود. بعدها علم‌ها را بزرگ و بزرگتر کردند. به نیت پنج‌تن، علم‌های پنج‌تیغه و به نیت باب‌الحوائج(ص)، علم هفت تیغه؛ تا علم سیزده‌تیغه که به نیت دوازده معصوم است و شاه‌تیغش هم که حضرت پیغمبر(ص) باشد؛ «تیغ رسول‌الله» بود.  اول کسی هم که علم را بزرگ کرد در مشهد «شاه‌حسین» بود؛ «حاج حسین غیور». خیلی‌ها علم را به کشتی نوح تشبیه می‌کنند. اینکه در علم‌ها از حیوانات استفاده می‌شود، همین را نشان می‌دهد. حضرت سیدالشهدا(ع) هم که «سفینه‌النجاه» است و باز علم می‌تواند یادآور این حدیث هم باشد»

حیوانات روی علم‌ هر کدام، علامت یک داستان یا واقعه‌ای هستند

حاج امیر عرب، حالا گرم توضیح دادن شده است؛«حیوانات روی علم‌ها هم هر کدام، علامت یک داستان یا واقعه‌ای هستند. شیر مظهر قدرت و شجاعت است. شیر علامت حضرت امیر(ع) هم هست، همه حضرت علی (ع) را به عنوان شیر می‌شناسند. حضرت، اسدالله است.

کارگاهی در خیابان آیت‌الله بهجت مشهد، چراغ یک پیشه آیینی، را روشن نگه داشته است/ قصه علم‌های امیر عرب

درباره طاووس هم باوری هست. می‌گویند وقتی حضرت رسول(ص) نماز می‌خوانده‌اند، طاووس پرهایش را باز می‌کرده تا برای حضرت، سایه‌ای درست کند. حدیثی هم هست که حضرت صاحب‌الامر(عج) را طاووس بهشت می‌خواند. از این نظر، طاووس می‌تواند علامت حضرت مهدی(عج) باشد. اژدها نشان‌دهنده حضور جنیان در واقعه کربلاست. می‌گویند اجنه در روز عاشورا به کمک امام‌ حسین(ع) رفته‌اند، اما آن حضرت کمک آن‌ها را نپذیرفته است. خروس، حیوان اذان‌گو است. باوری هم هست که می‌گوید خروس و کبوتر، پرنده‌هایی بوده‌اند که خبر واقعه عاشورا را اعلام کرده‌اند. «بُراق» یا «رخ» هم که صورت فرشته‌مانند دارد و بال و بدن انسانی، اشاره به همان موجود یا وسیله‌ای است که حضرت با آن، به معراج رفتند.

اگر دقت کرده باشید، علم‌ها زنگ‌های کوچکی هم دارند که شبیه لاله واژگون است؛ این زنگ‌ها، نماد زنگ حیدری است؛ دیده‌اید که وقتی بزرگی وارد زورخانه می‌شود زنگ می‌زنند؟ این زنگ‌ها هم همان است. پَرهای روی علم هم، اشاره به پرهای روی کلاه‌خود دارد. بماند که وجود پر، علم را که از جنس فلز است، زیبا می‌کند. رنگ‌ پرها هم هر کدام فلسفه‌ای دارد؛ مثلاً رنگ سبز رنگ سیِادت است؛ قرمز، رنگ شهادت و سفید رنگ هدایت. رنگ سفید، رنگ صلح‌طلبی هم هست»

بعد از بزرگ‌ترها نوبت به جوان‌ها می‌رسید

حاج امیر عرب، همان‌قدر که از علم‌ساز است؛ علم‌کش هم هست. علم‌کشی هم از آن آیین‌ها و کسوت‌های قدیمی است که مثل علم‌ها، دیر بجنبیم، باید سراغش را از موزه‌ها بگیریم. حاج‌امیر فهرست بلندبالایی از علم‌کش‌های مشهدی به خاطر دارد که هر کدام با آداب و ترتیبی، علم‌های سنگین را پیشاپیش دسته‌ها می‌کشیده‌اند.

علم‌کشی پیش از این، رسم و رسوم فراوان داشته است. حاج امیر می‌گوید: «علم‌کش کمربند مخصوصی دارد که پایه علم، می‌افتد توی کاسه‎‌خانه آن. یک چیزی هست به نام «قُلُق». این را مشهدی‌ها می‌گویند؛ تهرانی‌ها می‌گویند «هیکلی»؛ قلق چند تا تسمه است از چرم؛ چرم محکم جان‌دار که روی شانه و دور کمر علم‌کش را می‌گیرد. جلوی قلق، یک جایی است که چوب محور علم، می‌رود توی آن. علم که روی دوش کسی قرار گرفت، علم‌کش دو تا دستش را می‌آورد و محور علم را می‌گیرد تا علم به جلو، کَلّه نکند(به جلو، خم نشود). علم سنگین است و تیغه‎‌ها لنگر دارند و سنگینی علم را به جلو و عقب می‌دهند. علم‌کش باید زور بازو داشته باشد و پاهایش قرص و محکم باشد. در قدیم رسم بود که ابتدا کمربند علم‌کشی را به بزرگ‌ترهای هیئت تعارف می‌کردند. بعد از بزرگ‌ترها نوبت به جوان‌ها می‌رسید.»

کارگاهی در خیابان آیت‌الله بهجت مشهد، چراغ یک پیشه آیینی، را روشن نگه داشته است/ قصه علم‌های امیر عرب

«سلام دادن علم» هم آدابی دارد. حاج امیر می‌گوید: «در همین مشهد، هم عصر عاشورا و هم در چهل و هشتم، رسم است که همه علم‌ها از بالاخیابان بیایند و سلام بدهند. سلام دادن هم این‌طوری است که علم‌کش، همراه علم، در برابر حرم مطهر خم می‌شود و تیغه‌های علم به طرف جلو سر خم می‌کنند. وقتی دو دسته به هم می‌رسند هم رسم است که دسته بزرگ‌تر و قدیمی‌تر می‌ایستد و دسته کوچک‌تر، سلام می‌دهد. این‌ها بخشی از آداب علم‌کشی است» ادامه می‌دهد: «کاش کسی از شما خبرنگارها بیاید و خاطرات این علم‌کش‌ها را بنویسد. یک دنیا حرف از توی این خاطرات پیدا می‌شود»

احمد فیاض

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.